معنی سریالی از سامان مقدم
حل جدول
کارگردان سریال شمس العماره
کارگردان سریال پریدخت
کارگردان سریال قلب یخی (فصل3)
کارگردان فیلم یه عاشقانه ساده
کارگردان فیلم پارتی
کارگردان فیلم کافه ستاره
کارگردان فیلم مکس
سریالی از سامان مقدم
دیوار به دیوار
شمس العماره، پریدخت، قلب یخی (فصل سوم)
پریدخت
فیلم سامان مقدم
مکس
نهنگ عنبر
سریال سامان مقدم
راه شیری
فیلمی از سامان مقدم
سیاوش، یه عاشقانه ساده، کافه ستاره، پارتی، مکس
فرهنگ عمید
اسباب خانه، لوازم زندگانی،
افزار کار،
باروبنۀ سفر،
کالا،
آراستگی و نظم: گهی بر درد بیدرمان بگریم / گهی بر حال بیسامان بخندم (سعدی۲: ۴۹۲)،
[قدیمی] آراموقرار: کسی که سایهٴ جبار آسمان شکند / چگونه باشد در روز محشرش سامان (کسائی: مجمعالفرس: سامان)،
[قدیمی] اندازه و نشانه: میان بربسته بر شکل غلامان / همیشد ده به ده سامان به سامان (نظامی: مجمعالفرس: سامان)،
* سامان دادن: (مصدر متعدی) نظم و ترتیب دادن و آراستن، سروصورت دادن،
* سامان گرفتن: (مصدر لازم)
سامان یافتن، سروسامان یافتن،
نظم و ترتیب پیدا کردن، سرو صورت به خود گرفتن،
صاحب خانه و زندگانی شدن،
معادل ابجد
655